سفارش تبلیغ
صبا ویژن


داستانهای قرآنی - هیئت قرآنی تبیان


یکی از مهم ترین سؤالاتی که درباره فلسفه اسلامی مطرح می شود آن است که آیا می توان ادعا نمود که فلسفه اسلامی فلسفه ای جدید و تازه است؛ فلسفه ای که با فلسفه یونان بسیار متفاوت است؟! به بیان دیگر آیا می توان ادعا کرد که فلسفه اسلامی حرف تازه ای برای گفتن دارد؟ حرفی تازه غیر از آنچه در سایر فلسفه ها گفته شده است؟! برای پاسخ دادن به این پرسش مهم می خواهیم به میزان تأثیر قرآن کریم در شکل گیرى حکمت متعالیه به عنوان نماینده فلسفه اسلامی، بپردازیم. در واقع باید گفت قرآن کریم مهم ترین رکن در ساختار حکمت متعالیه و عمود خیمه این مکتب و نظام فلسفى است و از نقشى قابل توجه برخوردار است. مهم ترین کتاب صدرالمتألهین در حکمت متعالیه کتاب شریف اسفار است که با نگاهى گذرا در آن درمى یابیم که قرآن کریم تا چه حد در شکل گیرى حکمت متعالیه اثر داشته است. مرورى اجمالى نشان مى دهد که بیش از 980 بار در اسفار به آیات قرآن کریم اشاره شده است. از این حیث مى توانیم ادعا کنیم هیچ کتاب فلسفى دیگرى در میان کتاب هایى که در طول تاریخ فلسفه اسلامى نگاشته شده، تا این حد به قرآن کریم رجوع و ارجاع نداشته است. در اینجا براى نمونه به پاره اى از این موارد اشاره مى کنیم:

1. ملاصدرا وقتى نظریه اى را از افلاطون در باب تجرّد نفس نقل مى کند، اشاره مى کند که این نظریه با قرآن کریم، براى مثال «و طُبِعَ على قلوبِهِم»(1)، «کلاّ بَل رانَ على قُلوبهم»(2) موافق است.(3)

قرآن کریم مهم ترین رکن در ساختار حکمت متعالیه و عمود خیمه این مکتب و نظام فلسفى است و از نقشى قابل توجه برخوردار است.

2. در پاره اى موارد وى به آراء مفسران اشاره دارد; مثلا در توضیح «روح» مى گوید برخى از مفسران «قل الروح من أمر ربى»(4) را چنین تفسیر کرده اند که امر خداوند کلام اوست و هر موجود زنده اى بااین کلام الهى که «کن حیاً» زنده خواهد شد. آن گاه وى مى افزاید براساس این نظریه، روح در جسد نخواهد بود; چرا که روح کلام الهى است و کلام الهى قائم بذات خداوند متعال است، نه قائم به جسد.(5)

3. در بحث اشکال بقاى نفس پس از بدن، مى گوید نفس انسانى داراى مقامات و نشئه هاى ذاتى است که پاره اى از آن مقامات ونشآت از عالم امر و تدبیر و برخى از عالم خلق و تصویر است. آنگاه در باره شق اول به آیه «قل الروح من امر ربى»(6) استشهاد و در مورد شق دوم به آیه «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم»(7)استشهاد مى کند.(8)

4. در همین باره، ضمن توضیح ترقیات و تحولات نفس انسانى از یک نشئه به نشئه دیگر به این آیه اشاره مى کند: «و لقد خلقناکم ثمّ صوّرناکم ثمّ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم(9).»(10)

مهم ترین کتاب صدرالمتألهین در حکمت متعالیه کتاب شریف اسفار است که با نگاهى گذرا در آن درمى یابیم که قرآن کریم تا چه حد در شکل گیرى حکمت متعالیه اثر داشته است. مرورى اجمالى نشان مى دهد که بیش از 980 بار در اسفار به آیات قرآن کریم اشاره شده است.

آنچه در این جا ارائه شد، تنها نمونه اى از صدها مورد استناد و استشهاد و یا حضور قرآن کریم در متن مباحث فلسفى بود. سید جلال الدین آشتیانى از بزرگان محقق در فلسفه اسلامی می گوید(11): «ملاصدرا بواسطه تسلط کامل به فلسفه اشراق و مشاء و بررسى در کلمات عرفا و تفکر در کلمات و آیات و روایات رسیده از طریق وحى و تنزیل، با حسن ابتکارى که مخصوص او ست فلسفه اسلامى را بصورت تازه اى درآورده و مسائل مهم و غامض فلسفه الهى را تحقیق کرده است.»( 12) بدین ترتیب می توان گفت فلسفه اسلامی در عرصه تفکر و اندیشه سخنی نو و تازه را در بر دارد و هم فلسفه است و هم اسلامی! در مقالات آینده بیشتر درباره این موضوع سخن خواهیم گفت و نشان خواهیم داد که در طول تاریخ تفکر اسلامی وحی الهی همواره به عنوان هادی و رهنمای عقل مطرح بوده است و فلسفه که ثمره عقل بشری است با قرآن و روایات آمیخته و عجین است و همین مسأله رمز تازگی و جذابیت آن بوده است!



نویسنده : مسجد امام الهادی اعتمادیه » ساعت 12:37 صبح روز دوشنبه 87 بهمن 21

<      1   2