سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شکوه عرفات - هیئت قرآنی تبیان


 باران عشق

حالا نام صاحب خانه را زمزمه می کنم . حالا واژه هایم بوی بهشت می دهند .

حالا دور از خود ، دور خانه ی خدا می چرخم و تاریخ را با خود می چرخانم .

حالا 7 مرتبه از ((خود )) می دوم تا ((او )) را لبخند بزنم .

حالا هاجر تشنگی مجسم تاریخ می شود و من 7 بار مروه و صفا را در فراوانی دل هایی که بر لب ها می وزند زندگی  می کنم.

راستی بر لب های عدد 7 چه رازی نهفته است که از روز عزل دست های قنوتش در آرزوی به آغوش کشیدن آسمان گشوده مانده است و من همچنان باید 7 دور بچرخم ، 7 سنگ بزنم ، 7 بار هروله کنم ، 7 مرتبه از خود بدوم ، 7 بار .... انگار عدد هفت رمز زنده و زلال آفرینش است .

حجر اسماعیل آرامم می کند، دو رکعت نماز عشق در زیر ماودانی که قیامت کلمات متبسم را به خدا می رساند ، قامت می بندم.

اینجا عرفات است و آفتاب پس از وقوف در این وادی مکه را نوازش خواهد کرد .



نویسنده : مسجد امام الهادی اعتمادیه » ساعت 1:35 عصر روز یکشنبه 87 آذر 17