سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شهادت جناب علی اکبر (ع) و فضایل آنجناب - هیئت قرآنی تبیان


شهادت جناب علی اکبر (ع) و فضایل آنجناب

آن نازنین جوان عازم میدان گردید و از پدر بزرگوار خود رخصت جهاد طلبید حضرت او را اذن کار زار داد علی (ع) چون به جانب میدان رفت aآن پدر مهربان نگاه مایوسانه به آن جوان کرد و گریست و محاسن شریفش را به جانب آسمان بلند کرد و گفت :ای پروردگار من گواه باش بر این قوم هنگامی که به مبارزه آنها می رود جوانی که شبیه ترین مردم است در خلقت و خلق و گفتار به پیغمبر تو و ما هر وقت مشتاق می شدیم به دیدار پیغمبر تو نظر به صورت این فرزند تو می کردیم  خداوندا باز دار از دشمنان برکات زمین را و آنها را متفرق و پراکنده ساز و والیان را از آنها هرگز راضی مگردان که این جماعت ما را خواندند که نصرت ما کنند چون اجابت کردیم آغاز عداوت نمودند و شمشیر مقاتلت بر روی ما کشیدند . از ان سوی جناب علی اکبر (ع) چون خورشید تابان از افق میدان طالع گردید و عرصه نبرد را به شعشعه طلعتش که از جمال پیغمبر خبر میداد منور کرد.پس حمله کرد و قوت بازویش که تذکره شجاعت حیدر صفدر میکرد در آن لشکر اثر کرد.

همی حمله کرد و آن لعیمان را طعمه شمشیر کرد به هر جانب که روی می کرد گروهی را به خاک هلاک می افکند آنقدر از ایشان کشت تا آنکه صدای ضجه و شیون از آنها بلند شد و 120 تن را به خاک هلاکت افکند . این وقت حرارت آفتاب و شدت عطش و کثرت جراحت و سنگینی اسلحه او را به تعب آورد.

علی اکبر (ع) از سوی میدان به سوی پدر شتافت عرض کرد که ای پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی اسلحه مرا به تعب عظیم افکند ایا ممکن است که به شربت آبی مرا سقایت فرمایی تا در مقابل دشمنان قوتی پیدا کنم حضرت سیلاب اشک از دیده بارید و فرمود :ای فرزند مقاتله کن زمان قلیلی پس زود است که ملاقات کنی جدت محمد(ص)را پس سیراب کند ترا بشربتی که تشنه نشوی هرگز،ودر روایت دیگر است که فرمود:ای پسرک من بیاور زبانت را پس زبان علی را در دهان مبارک گذاشت ومکید وانگشتر خویش را بدو داد وفرمود،که در دهان خود بگذار وبگذاروبرگرد بجهاد دشمنان.پس جناب علی اکبر علیه السّلام دست از جان شسته ودل بر خدای بسته بمیدان برگشت.پس خویشتن را در میان کفار افکند واز چپ وراست همی زد وهمی کشت تا هشتاد تن را بدرک فرستاد این وقت مرة بن منقذ عبدی لعین فرصتی بدست کرده شمشیری بر فرق همایونش زد که فرقش شکافته گشت واز کارزار افتاد. سواران دیگر نیز علی اکبر علیه السّلام را بشمشیرهای خویش مجروح کردند تایکباره توانایی ازاو برفت دست در گردن اسب در آورد و عنان رها کرد اسب اورا در لشکر اعدا از اینسوی بداتسوی می برد تا اینکه بدنش را با تیغ پاره پاره کردند وبروایت ابوالفرج همینطور که شهزاده حمله میکرد برلشکر تیری برگلوی نازنینش را پاره کرد آن جناب از کار افتاد و در میان خون خویش قلتید.

حضرت سید الشهدا علیه السّلام بالای سر حضرت علی اکبر آمد و صورت به صورت ایشان گذاشت وفرمود:خدا بکشد جماعتی را که تورا کشتند وپرده حرمت رسول را چاک زدند،سپس اشک از چشم های نازنینشان جاری شد.

شیخ مفید(ره)فرموده: در این وقت حضرت زینب (س)از سرا پرده بیرون آمد وبا حال استراب وسرعت بسوی نعش جناب علی اکبر علیه السّلام می شتافت وندبه بر فرزند برادر می کرد تا خودرا به آن جوان رسانید وخود را بروی او افکند امام حسین علیه السّلام سر خواهرش را از روی جسد فرزند خویش بلند کرد وبه خیمه اش باز گردانید وبه جوانان هاشمی فرمود:بردارید برادر خود را پس جسد نازنینش را از خاک برداشتند ودر خیمه ای که در پیش روی آن جنگ می کرد گذاشتند.شیخ عباس قمی،شیخ مفید سید بن طاوس وطبری و... ذکر کرده اند که اولین شهید ازاهل بیت علیهم السّلام علی اکبر علیه السّلام بوده اند

«السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلسیل»

ایشان در وقت شهادت 18 یا 19ساله بوده اند واز حضرت سجاد علیه السّلام کوچک تر بوده ویا بزرگ تر و به سن 25 سالگی بوده.

به هرتقدیر این مدّتی که در دنیا بودند عمر شریف خود را صرف عبادت و زهادت و اطعام مساکین واکرام وسعه در اخلاق وتوسعه در ارزاق مشغول بودند.

و چگونه چنین نباشد آن جوانی که اشبح مردم باشد به پیامبر (ص) و از دو جوانان اهل جنـّت است.

چنانچه خبر میدهد از این مطلب عبارت زیارت مرویه معتبره آن حضرت:

السّلام علیک یابن الحسن و الحسین .

                          التماس دعا

   منبع:منتهی الامال / حاج شیخ عباس قمی (ره)

 

 



نویسنده : مسجد امام الهادی اعتمادیه » ساعت 7:30 عصر روز پنج شنبه 87 دی 12